ضعف در نگارش تاریخ هنر عکاسی

زانیار بلوری عکاسی هنری در ایران را طی نشستی در ده روز با عکاسان بررسی کرد.

او در ابتدای این نشست گفت: ما چه نوع عکاسی را می توانیم عکاسی هنری بنامیم؟ همواره دو دیدگاه درباره تعریف عکاسی وجود داشته است. امروز عکاسی هم یک وسیله است برای بیان هنری و هم وسیله ای است برای ثبت یک واقعیت. امروز این سوال وجود دارد که ما چگونه می توانیم عکاسی هنری را از گونه دیگر آن جدا کنیم این سوال  پاسخی به قدمت طول تاریخ عکاسی دارد.

بلوری ادامه داد: در تعریف عکاسی دو رویکرد وجود دارد. عده ای عکاسی را به مثابه یک سند فرض می کنند  و عده ای آن را به مثابه یک تصویر می گیرند. ما اگر بخواهیم عکاسی هنری را بررسی کنیم باید عکاسی را که هدف کاربردی دارد جدا کنیم چرا که هدف از ثبت عکس به مرحله آفرینش هنری راه پیدا نمی کند.

او گفت: با گسترش نظریه های عکاسی بسیاری از شاخه های عکاسی مانند عکاسی تبلیغات  و صنعتی هم به زیر مجموعه عکاسی هنری راه پیدا کرده اند. امروز ما عکس های خانوادگی  و خبری را هم در نمایشگاه ها می بینیم. در واقع امروز تفکیک مرز بین سند و تصویر کمرنگ شده است و نظریه ای به وجود آمده است که نظریه نهادی هنر نام دارد. نظریه ای که با عنوان تصدیق نهادی هم شناخته می شود. این نظریه به آثاری اطلاق می شود که با نمایش داده شدن در گالری و یا چاپ در مجلات هنری و یا به وسیله منتقدان هنری تلقی می شوند. البته این آثار اگر هم ماهیت خبری داشته باشند زمانی در زیر شاخه عکاسی هنری گنجانده می شوند که در گام اول به منظور تولید اثر هنری ساخته شده باشند.

او سپس به وضعیت عکاسی هنری در ایران اشاره کرد و گفت: دلایل ظهور و بروز عکاسی مستند در ایران بسیار گشترده است. در این مقوله هم معادلات سیاسی و اجتماعی اهمست دارد هم تاثیر پذیری عکاسی از هنرهای دیگر مثل نقاشی و همزمان نوعی تاثیر پذیری از عکاسی پیشرو در جهان.

این پژوهش گر هنری گفت: متاسفانه ما در سال 96 هنوز یک کتاب تاریخ هنر در حوزه عکاسی نداریم و پژوهشگران با مشکل ثبت اسناد روبرو هستند. در واقع حتی مراکزی مثل موزه هنرهای معاصر تهران و دیگر گالری ها هم که نمایشگاه برگزار می کنند هم در گردآوری اطلاعات مشکل دارند.

او گفت: از سویی جریان نقد هم در کشور ما ضعیف است. چند نوع نگاه در نقدمان وجود دارد. نگاه تاریخ نگارانه که تنها روند را بررسی می کند، نگاه مولف محور که آثار یک عکاس را بررسی می کند. نگاه سبک محور که رویکردها و جریان ها را بررسی می کند، نگاه تطبیقی که مقایسه ای میان عکاسی ما با جهان دارد. نگاه بیرون متنی و نگاه حسی نیز دو نگاه دیگر هستند.

بلوری گفت: عکاسی از 1849 وارد ایران شد که بسیار زودتر از بسیاری از دیگر کشورها بود. اما این پیشینه هنری نیست و عکاسی هنری در ایران در دهه 60 میلادی به واقع تازه رونق می گیرد.عکاسی هنری در ایران با یکی دو نمایشگاه در دهه 40 شمسی آغاز می شود. ما نه در دوره قاجار، نه پهلوی اول و نه در روزهای پر جنب و جوش پادشاهی پهلوی دوم عکاسی هنری نداریم.

او گفت: عکاسی هنری با ظهور گالری های مستقلی چون تالار قندریز و با افرادی چون احمد عالی و برخی از هم نسلان او آغاز شد. شاید این تاثیر مستقیم نزدیکی این افراد به فضای نقاشی و هنرمندان تجسمی بود. بهمن جلالی، یحیی دهقان پور و کاوه گلستان نمونه های دیگری از این افراد بودند. این افراد گرایش های مختلفی داشتند که هر کدام مسیر جدید را در عکاسی هنری ایران باز کردند. بعد از این جریان به دلیل بروز جنگ بار دیگر عکاسی هنری ایران در محاق می رود و نسل بعدی این افراد همگی به عکاسان جنگ تبدیل می شوند.

شاید دوران اصلاحات آغازگر موج جدیدی از عکاسی در ایران باشد. گسترش نمایشگاه ها و سالانه های عکاسی هم موجب به وجود آمدن نسلی جدید در عکاسی ایران شد افرادی چون صادق تیرافکن، عباس مرادی، مهران مهاجر، شادی قدیریان، پیمان هوشمندزاده  و فرشید آذرنگ همگی موج جدید عکاسان هنری ایران را با ذائقه های جدید خود ساختند و هر کدام در شاخه های مختلف به خلق عکس پرداختند.

بلوری در ادامه نمونه هایی از عکس های هنری ایران از دوران قاجار تا دوران معاصر را به نمایش در آورد.

 

تاریخ خبر: 1396/09/23